true
نظریه فرگشتی (Evolution) یا به تعبیر اشتباه، نظریه تکامل، از نظر تاریخی به زمان یونان باستان بازمیگردد.[۱] اما داروین توانست با اضافه کردن چند اصل به دیدگاه دانشمندان پیشین، جایگاه این نظریه را در جامعه علمی و در جهان زیست شناسی به تدریج مستحکم کند، به طوری که امروزه در عین اینکه این نظریه مخالفانی نیز دارد، اما تلقی به قبول شده است. هرچند داروین در ابتدا یک شخصیت دیندار بود و در نهایت ندانم گرا شد اما، این نظریه را برای انکار وجود خدا ارائه نکرد. با این وجود برخی تلاش میکنند که یک قرائت الحادی از این نظریه ارائه دهند. در ادامه پس از توضیح و بررسی دو اصل مهم در نظریه داروین، مشخص میشود که این نظریه با دیدگاه خالقیت در جهان و وجود آفریننده هوشمند و فرامادی تعارضی ندارد.
اصل یکم: «انتخاب طبیعی» (Natural Selection)
داروین در نظریه فرگشت یا تبدل انواع بر آن است که در این همه گونههای زیستی و جانوری، چنین نیست که هر کدام برای خود یک آفرینش مستقل داشته باشند. به طور مثال چنین نبوده که انسان یا سایر موجودات به شکل خاص خود آفریده شده باشند، بلکه در ابتدا یک تک یاخته یا اولین سلول حیاتی یافت شد که در شرایط خاصی قرار گرفت و تکثیر یافت. شرایط گوناگونی که این سلولها در آن قرار گرفتند موجب شد که تغییراتی در آنها صورت گیرد. این تغییرات باعث ایجاد شکلها و اصناف و ردههای مختلفی شد که به تدریج به گونه دیگری تبدیل شدند. به همین ترتیب چون در شرایط مختلفی قرار گرفتند و موجود زنده بودند، برای بقاء نیاز به فراهم بودن شرایط ادامه حیات، مانند تغذیه و تکثیر و رشد داشتند. گاهی شرایط فراهم بود و بقاء نیز صورت میگرفت و گاهی شرایط فراهم نمیشد و آن موجود ازبین می رفت. البته این تغییرات ممکن است میلیونها سال طول بکشد.
همچنین داروین این نکته را اضافه میکند که تعبیر انتخاب طبیعی یک تعبیر استعارهای است و اینگونه نیست که طبیعت انتخاب کند، بلکه اصلا انتخابی در کار نیست. به این معنا که هر گونه ای که به طور طبیعی شرایط بقاء را داشته یا توانسته آن را در خود ایجاد کند، باقی میماند، در غیر اینصورت طبیعتاً از بین خواهد رفت. محیط زیست یعنی محیطی که زیستمندان در آن هستند و موجودی که در آن محیط است اگر توانست با شرایط محیط سازگار باشد باقی خواهند ماند.[۲]
اصل دوم: تغییرات تصادفی (Random Variation)
داروین شواهد فراوانی بر اتفاقی بودن و ارث پذیری تغییرهای کوچک در میان افراد یک نوع به دست آورده بود که در ظاهر این تغییرات خود به خود پدید آمده بودند. وی برای توضیح ریشه و سبب این تغییرات فقط توانست از حدس کمک بگیرد. چنانچه داروین به این نکته اذعان میکند که نظریه او به تنهایی نمیتواند این تغییرات را تعلیل و تبیین کند، ولی هدف اصلی او اثبات وقوع این تغییرات بود و برای او مهم نبود که منشأ آنها چه چیزی است.[۳]
البته مقصود او از تغییرات تصادفی انکار اصل علیت نبود، بلکه این تعبیر نشان از روندهایی است که پس از آزمون و خطا و محاسبات آماری و بررسی احتمالات مشخص میشود که شانس کمتری برای بروز دارند. به طور مثال در جانوران وحشی، تغییرات فراوانی دیده میشود که بر حسب تصادف روی دادهاند. از این رو به نظر میرسد هر چند داروین صریحاً اعتراف به جهل خود نسبت به علل این تغییرات نکرده اما به کار بردن واژه «تصادف»، یک نوع اقرار به جهل محسوب میشود.
نقد و بررسی
۱- وقتی میتوان مطلبی را به عنوان یک نظریه علمی پذیرفت که قدرت پیشبینی داشته باشد، در غیر این صورت اگر نتواند بگوید پس از ایجاد الف چه خواهد شد، این نظریه علمی نیست. دیدگاه فرگشتی میگوید هر موجودی که توانسته در برابر شرایط موجود خودش را هماهنگ کند، باقی مانده و هر کدام که نتوانستند منقرض شدند و در این مسیر تحولاتی پدید آمده، اما نسبت به اینکه پس از آن قرار است چه رخ دهد، ساکت بوده و دچار فقدان جهتمندی است. هیچ جهتی را مشخص نمیکند و تنها یک توصیف است و میگوید هر چیزی که با شرایط سازگاری داشته باقی مانده اما تحلیل در مورد نهایت مسیر تحول زیستی ارائه نمیدهد. در حالیکه نظریات علمی مسیر را نیز باید نشان دهد؛ مثلا در دانش فیزیک، بحث ثوابت بنیادین دارای یک آمار کمی است که بر اساس آن میتوان روش عملکرد طبیعت را محاسبه و پیش بینیی کرد.
۲- مهمترین دلیل و شاهد بر نظریه فرگشتی، فسیلها و سنگواره هاست. اما سنگوارهها به اندازه کافی وجود ندارند که بتواند این مسیر مورد ادعا و طی شده در عالم زیست را اثبات کرده و نشان دهد. گرچه در برخی مواردی پس از ارائه فسیلها تاییدهایی پیدا شده اما خیلی از این شواهد ناقص هستند. چنانچه فسیلهای مربوط به انسانهای دو میلیون سال پیش، با وجود شباهتی که به انسان دارند، هیچ وجه شباهتی با میمون ندارند. [۴]
همخوانی نظریه فرگشتی با اثبات وجود خدا
هرچند داروین نظریه فرگشت را برای انکار وجود خدا ارائه نکرد اما برخی تلاش کردند آن را در ضدیت با اثبات وجود خدا نشان دهند. اما این نظریه منافاتی با آموزههای ادیان الهی در مورد آفرینش جهان و انسان توسط خداوند ندارد. زیرا اصل انتخاب طبیعی تنها بیانگر شیوه و کیفیت بقاء و تکثیر گونههای مختلف زیستی است اما اصل علیت را منکر نشده و این نکته را رد نمیکند که ممکن است این بقاء و تکثیر توسط یک موجود هوشمند و ماورای طبیعی صورت گرفته باشد. به همین دلیل است که حتی داروین نیز برداشت انکار وجود خدا را از نظریه خود را قبول ندارد.[۵]
همچنین اصل تصادف به معنای نفی علت غایی است. یعنی شعوری در میان نبوده که آگاهانه انتخاب کند و هدفگذاری کند و با تشخیص دقیق کاری را انجام دهد.[۶] اما پس از دقت در مساله تحولات زیستی مشخص میشود قید تصادف نیز در مورد اثبات وجود خدا مشکلی ایجاد نمیکند. زیرا حتی اگر در چند مورد جزئی تصادف به معنای بی نظمی واقع شود، آنقدر مهم و سرنوشت ساز نیست. بلکه در غالب شرایط زیستی، هدایت یافتگی و هوشمندانه بودن بسیار پر رنگ و مشهود است. به طور مثال محقق شدن حیات زمینی، چنان شرایط پیچیدهای دارد که علاوه بر ظرافت و دقت، باید در یک بازه زمانی محدود و فشرده نیز واقع شود. از این رو این ادعا که نظریه فرگشت بی نیاز از هوشمندی است و به طور کامل تصادفی و بدون هیچ پیش بینی قبلی است، با واقعیت حداقل بخش عظیمی از تحولات جهان زیست هماهنگ نیست.[۷]
فرگشت و آفرینش مستقل انسان
آفرینش غیر مستقل انسان یکی از نتایجی است که طرفداران دیدگاه فرگشت بیان میکنند. آنها مدعی هستند که انسان از یک نیای حیوانی جهش پیدا کرده است. اما جدا از آنکه نظریه فرگشت، اصلی ثابت شده و علمی نیست، این ادعا در میان دانشمندان علوم تجربی دارای مخالفان جدی است[۸] بنابراین هیچ اصل مسلمی وجود ندارد که بر مبنای آن بتوان تعالیم ادیان الهی درباره خلقت انسان را زیر سوال برد.
پی نوشت
[۱] خسروپناه عبدالحسین، مسائل جدید کلامی و فلسفه دین، ج۳، ص: ۳۲۷٫
[۲] داروین، چارلز، منشأ انواع، ص: ۱۵۹٫
[۳] باربور، آرتور، علم و دین، ص: ۱۰۶٫
[۴] مسائل جدید کلامی و فلسفه دین، ج۳، ص: ۳۳۴٫
[۵] منشأ انواع، ص: ۱۴۰ ؛ بهزاد، محمود، داروینیسم و تکامل، ص: ۷۶٫
[۶] پترسون، مایکل، و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، ص:۳۶۵٫
[۷] مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج۴، ص: ۷۶۰٫
[۸] علم و دین، ص: ۱۱۴-۱۱۵٫
true
true
http://ilam.ziaossalehin.ir/?p=14042
true
true